اکبرلو تصریح کرد: این امر اساساً برای او اهمیتی ندارد در نتیجه تماشاگری که معمولاً عادت دارد یک خط داستانی مشخص با شخصیتهای اصلی مشخص داشته باشد، توقعش برآورده نمیشود. گر چه تنوع شخصیت و قدرت «عبدالرضا کاهانی» برای بازیگیری از بازیگران خود جذابیتهای زیادی به فیلم میافزاید.
این منتقد در ادامه به فارس، گفت: همچنین در فیلم پایان شگفتانگیز و غیره منتظرهاش جذاب است. یعنی زمانی که پی میبریم «رضا عطاران» (کمال خسروجردی) واقعاً جزو افراد نیروی انتظامی نیست اما تماشاگر توقع دارد وقتی با این اطلاعات رو به رو شد فیلم همچنان ادامه داشته باشد، یعنی از اینجا شخصیت واقعی خود او را نشان دهد.
این منتقد و روزنامهنگار ادامه داد: همچنین روحیه بازیگری او با بخششی که در انتهای فیلم دارد ظاهراً متناقض به نظر میرسد و شخصیت واقعی او ابهام بیشتری پیدا میکند.
اکبرلو تصریح کرد: به نظر میرسد فروش خوب فیلم بیش از هر چیز ناشی از توانایی «عبدالرضا کاهانی» در انتخاب صحیح و هدایت درست و صحیح بازیگران است، به عبارت دیگر کارگردانی و کستینگ فیلم از فیلمنامه سریعتر است.
این منتقد در ادامه در مورد اینکه آیا «اسب حیوان نجیبی است» نسبت به سایر آثار «عبدالرضا کاهانی» به نوعی پیشرفت است یا پسرفت نیز توضیح داد: این فیلم میان «هیچ» و «بیست» قرار دارد اما مانند «هیچ» در انتها رها میشود اما از «بیست» کاملتر است چرا که خود قصه خود را به طور کامل روایت میکند.
«منوچهر اکبرلو» در پایان این گفتوگو در مورد استفاده از صراحت لهجه در فیلم هم خاطرنشان کرد: من شخصاً معتقدم در دیالوگنویسی به بهانه نوشتن واقعیت نباید از عبارتهایی استفاده کنیم که در نهایت به مخاطب بر بخورد به ویژه آن که با خانواده در سالن سینماها حضور مییابیم، به عبارتی دیگر واقعگرایی به معنای آوردن و گفتن عین به عین آنچه در جامعه گفته یا دیده میشود، نیست. در دیالوگنویسی ما با مفهوم زبان هنری رو به رو هستیم پس طبیعی است که این سخن من به هیچ وجه به معنای پاستوریزه کردن دیالوگها نیست، منظور من خروج حرفها از کانالی است که به زبان هنری تبدیل شود.
نظرات شما عزیزان: